loading...

دو چیز گرانبها

بهترین جمعی که در حلقه آنها درآیی پشیمانی نداره

بازدید : 2
شنبه 26 بهمن 1403 زمان : 4:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دو چیز گرانبها

حضرت تا آن‌جا که توانستند می‌خواستند جلوی بروز جنگ جمل را بگیرند و مردم را هدایت کنند، اما وقتی جنگ آغاز می‌شود، دیگر معنا ندارد که حضرت انعطاف نشان بدهند، انعطاف و ضعف نشان دادن باعث برتری دشمن خواهد شد و لذا وارد عمل شدند.

مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عایشه می‌جنگیدند

این مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عایشه می‌جنگیدند و خود امیرالمؤمنین یک تنه جلو می‌رفت و با دشمن می‌جنگید به گونه‌ای که در صفوف دشمن ناپدید می‌شد. (هیچ وقت سابقه نداشته که خلیفه این چنین وارد میدان شود.)

امام مجتبی (ع) چگونه از جان علی (ع) در جنگ جمل محافظت کرد؟

وقتی حضرت چنین هیبتی از خود نشان می‌داد مالک اشتر بر جان امیرالمؤمنین احساس خطر کرد که ایشان این‌چنین وارد صفوف دشمن می‌شوند. به امام مجتبی (ع) عرض کرد: «من بر جان امیرالمؤمنین خوف دارم اما جرأت ندارم با ایشان سخن بگویم شما از ایشان بخواهید وارد نشوند و ما جلو خواهیم رفت.»

حضرت عقب آمده بودند، امام مجتبی (ع) فرمودند: «اجازه دهید ما جلو برویم»، حضرت توجهی نکردند و دوباره به میدان رفتند بار دوم امام مجتبی خواستند عقب بنشینند. امیرالمؤمنین قبول نکردند. بار سوم امام مجتبی به دنبال ایشان آمدند و فرمودند: «شما را قسم می‌دهم به مادرم فاطمه زهرا اجازه دهید ما برویم.»

علی (ع): باید شتر عایشه کشته شود تا این شتر برقرار است دشمن مقاومت می‌کند.

تا نام مقدس حضرت زهرا را شنیدند، ماندند و فرمودند: «باید این شتر عایشه کشته شود تا این شتر برقرار است دشمن مقاومت می‌کند.» محمد حنیفه را خواستند و پرچم را به او دادند و فرمودند: (در نهج البلاغه هم آمده است) «جمجمه‌ات را در راه خدا بده، پایت را محکم بر زمین بکوبان و حمله کن و پای شتر را قطع کن.» نوشته‌اند در اثر هجوم نیروهای امیرالمؤمنین افراد یک قبیله که بصورت فشرده مقابل شتر عایشه مقاومت می‌کردند کشتار می‌شدند، منتها فوراً قبیله دیگر جایگزین می‌شد که مبادا به این شتر و عایشه آسیبی برسد. محمد حنفیه با شجاعت حمله کرد و جلو رفت، عده‌ای را از هم شکافت ولی فشردگی صفوف مدافعان شتر مانع شد که او به عایشه برسد. لذا خسته و زخمی‌عقب نشست.

چه کسی جمل عایشه را سرنگون و سپاه ناکثین را متلاشی کرد؟

امیرالمؤمنین پرچم ر از او گرفته و به امام مجتبی (همان امام مظلومی‌که ما فکر می‌کنیم اهل سازش بوده و اهل جنگ نبوده است) دادند و همان امام مظلوم با شجاعت وصف‌ناپذیری حمله کرد و صفوف دشمن را شکافت و به شتر عایشه رسید. پای شتر را قطع کردند و عایشه سرنگون شد و سپاه پیمان شکنان متلاشی شده و پا به فرار گذاشتند و پیروزی نصیب امیرالمؤمنین شد.

در جمل شتر و کجاوه عایشه را زره پوش کرده بودند

شتر و کجاوه عایشه را زره پوش کرده بودند تیرهایی زیادی به سمت آن‌ها روانه شده بود، اما اثر نمی‌کرد. حضرت یاران خود را از تعقیب فراریان و کشتن زخمی‌ها و اسیر کردن آن‌ها منع نمودند .

****پاهای شتر را هم زره بسته بودند و امام حسن شیر پسر حیدر دقیقا محل مفصل شتر را هدف گرفت تا شمشیر اثر کرد .**** این تیکه را خودم اضافه کردم با توجه با تاریخ

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 43
  • بازدید کننده امروز : 41
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 44
  • بازدید سال : 47
  • بازدید کلی : 78
  • کدهای اختصاصی